فرهاد مهراد | آینـــــه

سپاس! با دوستان خود به اشتراك بگذاريد!

شما اين ويدئو را نپسنديديد! از بازخوردتان سپاسگزاريم

104

می بینم صورتمو تو آینه،
با لبی خسته می پرسم از خودم :
این غریبه کیه ؟ از من چی می خواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم ؟

باورم نمیشه هر چی می بینم ،
چشامو یه لحظه رو هم می ذارم ،
به خودم می گم که این صورتکه ،
می تونم از صورتم ورش دارم!

می کشم دستمو روی صورتم،
هر چی باید بدونم دستم می گه،
من و توی آینه نشون می ده،
می گه: این تو یی، نه هیچ کس دیگه!

جای پاهای تموم قصه ها،
رنگ غربت تو تموم لحظه ها،
مونده روی صورتت تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا!

نظرات

اولین نفری باشید که نظر می دهد