قصه های زندگی

سپاس! با دوستان خود به اشتراك بگذاريد!

شما اين ويدئو را نپسنديديد! از بازخوردتان سپاسگزاريم

91

نوروز بود و جلال با فامیلش به میله رفته بودند. او بعد از گذشت چند دقیقه با رفیقش( حسیب) برای بازی و ساعت تیری میله جا را ترک کرده , بغل تپه رفتند که در آنجا با گرگ مواجه شدند. اینکه دگر چه واقع شد؛ در قصۀ این هفته شنیده می شود.

نظرات

اولین نفری باشید که نظر می دهد